The Leopard Man یک سال قبل از The Lodger بر روی پرده رفت و عنوان اولین فیلم اسلشری که قاتل زنجیرهایاش عادت به چاقو زدن داشت را از این فیلم گرفت. اما The Lodger فیلمی است که بیشتر المانهای شاخص ژانر اسلشر مثل چاقوهای قصابی، یا داستانهای خانوادگی پیچیده را در خود دارد. لرد کرگار نقش یک پزشک لندنی را بازی میکند که اتاقی را در خانهی زوجی میانسال اجاره میکند.
شخصیت کرگار قاتلی است که با استفاده از دانش پزشکیاش قربانیانش که زنان هستند را میکشد. او میگوید دلش میخواهد گناه قربانیانش را بیرون بکشد تا تنها چیزی که از آنها باقی میماند زیبایی بیجان آنها باشد.
کارگردان جان براهام در بیشتر صحنهها نگاه خیرهی این شخصیت را به تصویر کشیده است، بیشتر فیلم و به خصوص صحنهی پایانی فیلم صحنهای است که کرگار به زنان زیبایی که حال او را به هم میزنند، خیره شده است.
۴- Halloween (جان کارپنتر، ۱۹۷۸)
جیمی لی کرتیس ۱۹ ساله با «هالووین» به شهرت رسید. داستان این فیلم توسط کارگردان جیمز کارپنتر و دبرا هیل که از تهیهکنندگان این فیلم بود نوشته شده است. هدف کارپنتر این بود که مخاطب را نسبت به چیزی که بیرون از قاب تصویر در حال اتفاق افتادن است عصبی کند. و معولا این موجود ترسناک مایکل مایرز (نیک کسل) بود که میتوانست هر جایی باشد، در سایه قایم شده باشد و یا اینکه درست در کنار شما ایستاده باشد.
بعد از «هالووین» بسیاری از فیلمسازان از کارگردانی کارپنتر تقلید کردند. آن زمان تکنینکهایی که او در فیلماش استفاده کرده بود، برای فیلمهای ترسناک با بودجهی کم مرسوم نبود. کارپنتر به کرتیس گفته بود:” میخواهم آنقدر آسیبپذیر به نظر برسی که مخاطب با تو همدردی کرده و بخواهد تو را نجات دهد”. کرتیس به زیبایی یک لاری استرود خیالپرداز مهربان را به بازماندهی باهوش که به راحتی از چاقویش استفاده میکرد، تبدیل کرد.
۳- The Texas Chain Saw Massacre (توبی هوپر، ۱۹۷۴)
این فیلم از آن فیلمهایی است که همهی شخصیتهای آن یک جای فیلم دست به کار اشتباهی زدهاند. کارگردان توبی هوپر میداند که تخیل ما خیلی راحت میتواند به کار بیفتند، و با داشتن این فرضیه در ذهنش، فقط نشان میدهد که ارهبرقی بر روی بدن قربانیانی از همه جا بیخبر افتاده و بعد آن را به تخیل ما واگذار میکند.
هوپر کاری میکند که اتفاقات ترسناک فیلم درست شبیه به واقعیتهای یک فیلم مستند به نظر برسند. این فیلم اسلشر هیچ شباهتی به اولین فیلم از یک مجموعه فیلم به نظر نمیسد، بلکه شبیه به تیتری است که ممکن است قبل از ورق زدن، روی یکی از صفحات روزنامه ببینید.
دنبالههای «کشتار با اره برقی در تگزاس» با اینکه کشت و کشتار را بالا بردند اما در عین حال از میزان ترسناکی فیلم کم کردند. این فیلم به جای اینکه به دنبال روشهای معمول برای ترساندن مخاطب باشد، بر روی حال و هوا تاکید داشته و اینگونه سعی در ترساندن مخاطب دارد. یکی از عجیبترین صحنههای فیلم وقتی است که بچهها در حال تماشای یک عنکبوت هستند و دوربین هوپر بر روی پاهای عنکبوت زوم میکند.
۲- Psycho (آلفرد هیچکاک، ۱۹۶۰)
هیچ کس نمیخواست هیچکاک این فیلم ترسناک با بودجهی کم را بسازد. یکی از دلایلی که پارامونت نمیخواست «روانی» را از نظر مالی حمایت کند این بود که دو تا از آثار دیگر او «مرد عوضی» و «ورتیگو» خیلی خوب از آب درنیامده بودند. برای همین بود که لیو واسرمن مجبور شد به طور کاملا مستقل هزینههای این فیلم را تامین کند و این به این معنا بود که خانهی هیچکاک و همسرش را در گرو بانک گذاشت.
اما هیچکاک میدانست که میخواهد فیلمی را بسازد که در آن همهی قوانین را زیر پا بگذارد. او در یک سوم اولیه فیلم شخصیت اصلی زنش(جنت لی) این فیلم سیاه و سفید را در صحنهی معروفش کشت. در حالی که ویلون عجیب برنارد هرمن نیز بر روی این صحنه شنیده میشود، قاتلی عجیب (آنتونی پرکینز) به مخاطب معرفی شد. با اینکه ما امروزه از این فیلم به عنوان یک کلاسیک یاد میکنیم اما در آن دوران منتقدین نمیدانستند باید چه نظری در مورد آن بدهند. اما هیچکاک که در بازاریابی مهارت فوقالعادهای داشت با ساخت آنونسی به شدت ترسناک و دادن تصاویر ترسناکی از قربانیان واقعی قاتل زنجیرهای اد گرین به رسانهها، فیلم خودش را تبلیغ کرد و بر سر زبانها انداخت.
۱- Deep Red (داریو آرجنتو، ۱۹۷۵)
در «قرمز تیره» داریو آرجنتو بهترین فیلم اسلشر تاریخ سینما را به مخاطب معرفی میکند. او در این فیلم به طور جدی با اخلاقی بودن چیزهایی که به تصویر کشیده است در کشمکش است. او تلاش زیادی کرده است که قتلهای این فیلم بیرحمانه به نظر برسند و کاری کند تا مخاطب دردی را که به تصویر کشیده شده است را حس کند. این در حالی است که فیلم تصاویری را از نقطهنظر قاتل نیز دارد. با اینکه تاثیرگذارترین فیلم اسلشر تاریخ سینما «روانی» است، اما «قرمز تیره» مثل جوابی به این فیلم به نظر میرسد. «قرمز تیره» صحنههای اوج «روانی» را در خود داشته و در همین صحنهها عمیقتر از خود فیلم به آثاری که مشکلات در سنین کودکی، که نورمن بیتز «روانی» نیز به شدت متحمل شده بود، بر روی سلامت روان فرد دارند میپردازد.
منبع: بلاگ نماوا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com